اختلال ام اس MS (مولتیپل اسکلروزیس) یک بیماری التهابی مزمن است که در آن میلین سیستم عصب مرکزی CNS یعنی مغز و نخاع آسیب میبیند . درحال حاضر حدودا سه میلیون نفز در سرتاسر دنیا با پراکندگی مختلف مبتلا به “ام اس” هستند .که این میزان شیوع در سطح جهانی به ویژه خاورمیانه رو به افزایش می باشد .
امکان ابتلا به ام اس در دوران کودکی پایین است، بعد از هجده سالگی افزایش می یابد و بین ۲۰ تا ۴۰ سالگی به بالاترین میزان خود میرسد. به طور معمول زنان از مردان ۲ تا ۵ سال زودتر و سه برابر بیشتر از مردان مبتلا میشوند .
علایم بالینی ام اس شامل مشکلات حرکتی ، لرزش یا ترمور، دیسمتریا، آتاکسی( مشکلات مخچهای) و همچنین دوبینی و نیستاگموس (مشکلات سطح ساقه مغز) و مشکلات حسی، بی اختیاری و عدم کنترل ادرار و مدفوع، مشکلات بینایی و شناختی میشود. سیستمهای عملکردی مذکور با مقیاس EDSS با دامنه نمرات صفر(نرمال) تا ۱۰(مرگ بعلت ام اس) قابل اندازهگیری میباشد.
اختلال ام اس MS
جان مارتین شارکوت اولین نفری بود که در قرن نوزدهم به آسیبهای شناختی در اختلال ام اس پرداخت . او تضعیف حافظه و تشکیل آهسته مفاهیم را در بیماران “sclérose en plaques” بیان کرد، علامت مهمی که در بیمارانی که در حال حاضر ام اس خوانده میشوند برای صد سال فراموش شده بود.
آسیب های شناختی در همه مراحل و انواع زیرمجموعه بیماری ام اس گزارش شده است , اگرچه در مرحله پیشرونده ثانویه بیماری بیشتر گزارش شده است . نقایص در ام اس میان افراد و جوامع مختلف متفاوت است.
سرعت پردازش اطلاعات، توجه، حافظه و عملکردهای اجرایی . سه حوزه ابتدایی که بعنوان شاخصههای مرتبط با شغل تعریف می شوند . همراه با خلق پایین در افراد ام اس باعث کاهش چشمگیر کیفیت زندگی، استقلال، درآمد، مشارکت اجتماعی و حمایتهای بیمه سلامت می شود . درواقع آسیبهای شناختی یکی از دلایل عمده ناتوانی عصب شناختی در افراد ام اس می باشد. که در بیشتر از ۷۰ درصد بیماران ام اس تاثیر میگذارد . الگوی آسیبهای شناختی در افراد ام اس تحت عنوان سندرم شناخته می شود .